کد مطلب:35512 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:128
از رای خویش بازنمی گشت و بر اراده خویش استوار بود. در این خطبه، امیرالمومنین (ع) دستور می فرماید كه پیامبر عزیز را چگونه باید درود فرستاد و گرامی داشت: تو ای آنكه گسترده ها گستری سپهر برین را برافراشتی به سینه برافروختی نور دل تو ناشاد را شاد كردی به جان الهی بود از تو هر دم درود الهی تو بفرست از آسمان گرامیست شاها عزیزش بدار خدایا محمد (ص) ترا بنده بود پرستش ترا كرد با راستی به سویت فراخواند مردم درست برافكنده او پرده های ریا نمایان حق از منطق حق نمود همی داد بر نیك رایی صلا در آنجا كه جز زشتكاری نظام چنان برد فرمان كه خواندی بر او خدایا بدان پاك رهبر درود [صفحه 188] چنان بود در عزم خود استوار نگه داشت در سینه عشقت نكو به صاحبدلان خواند اسرار عشق چنان بود پیمان او استوار نگه داشت این آتش ماندنی برافراشت خوش، مشعل علم و داد به دلهای از جهل و غفلت سیاه سر از روزن چشم آورده بر خدایا به پیغمبرت آفرین ز عشق و ز عفت سخن كرد سر محمد (ص) كه گنجور اسرار بود ببخشود این گوهر پر بها محمد (ص) از آن جمع جانهای پاك به پیكار با جهل، بسته میان از آن جملگی بد سبكبارتر كه فرمان حق گفت بر بندگان خدایا تو بر عرش عالی مقام بود از تو بر جان پاكش درود چنین خواستی تا محمد پیام چو فرمودیش ختم پیغمبران به قرآن فضیلت بده بیشتر بخشای بر او به نعمت، تمام خدایا بده اذن روز جزا گواهش پذیرا شو ای كردگار خدایا چنان كن به ؟ كار ببخشای بر بنده، ای رهنما در آن روز فرخ به فرجام نیك [صفحه 189] خدایا تو تایید كن در جهان به وی نیز همسایه در آن جهان پذیرای خواهش بشو ای حبیب [صفحه 190]
«غیر ناكل عن قدم و لا واه فی عزم.»
بپیچیده ها را به هم دربری
زمین در فضا ساده بگذاشتی
ز عشقش نمودی دگر مشتعل
فروغ تو تابنده دارد روان
به جان محمد (ص) كه شایسته بود
همی رحمت خویش او را به جان
بیفزای بر عزتش بی شمار
به پرهیز، روشندل آكنده بود
بدان سان كه از بندگان خواستی
كه او آخرین مرسل پاك تست
ز رخسار حق تا شود دلربا
به ایمان خود نقش ناحق زدود
برانداخت گمراه باطل ز پا
نبودش به پا كرد بهتر مرام
همی كرد فرمان به راه نكو
كه آن جست كان خود رضای تو بود
كه هرگز نمی كرد از او گذار
بدانسان كه شد ریشه ی جان او
كه بودند با جان، خریدار عشق
كه نشكست سنگینی روزگار
كه دنیا درافكند در روشنی
كه گم گشته بر شعله اش رو نهاد
نشان داد آن شعله ی خوش شاهراه
چو دیدند دلدار شد جلوه گر
كه بگشود بر ما بهشت یقین
به یك باره جنبید خیل بشر
به شایستگان رهت یار بود
بدان سان كزین گنج بودش سزا
به ارشاد، خوش آشیان كرد خاك
نشان داد ره را به گمگشتگان
سوی آسمانها برآورد پر
به حق برد حاجات درماندگان
نگهدار او را به صد احترام
به اندازه ی وسعت فضل و جود
رساند ز تو ختم گردد كلام
ورا برتری بخش بر دیگران
كه برتر شود از كتاب دگر
مرامش شود برتر از هر مرام
محمد (ص) گواهی دهد برملا
چو او هست پاكیزه دل رستگار
كه قرآن به حجت بود استوار
كه بیند محمد (ص) به روز جزا
به مینویمان ساز با او شریك
كه باشیم زیر لوایش روان
به فرمای آرام و پاكیزه جان
الها كه «انك سمیع مجیب»[1].
صفحه 188، 189، 190.